این حادثه روز دهم بهمن‌ماه سال 95اتفاق افتاد. در آن روز مرد جوانی به کلانتری ولنجک رفت و گفت 3نفر او را ربوده و شکنجه کرده‌اند. او گفت: سال گذشته به دختری جوان علاقه‌مند شدم و بعد از چند‌ماه آشنایی با یکدیگر ازدواج کردیم. چند‌ماه از شروع زندگی مشترک مان می‌گذشت که با یکدیگر دچار اختلاف شدیم. همسرم می‌گفت مهریه‌اش را می‌خواهد اما من توانایی پرداخت یکباره مهریه 200سکه‌ای او را نداشتم. او از من شکایت کرد و دادگاه حکم به پرداخت 30درصد مهریه به‌صورت نقد و پرداخت اقساطی بقیه آن داد. با وجود این من باز هم توانایی پرداخت مهریه را نداشتم. او و خانواده‌اش می‌گفتند هر طور شده باید مهریه را پرداخت کنم و در کشمکش بودیم که 3نفر با معرفی خود به‌عنوان مأمور من را ربودند.
وی ادامه داد: وقتی از خانه بیرون آمدم مردی میانسال و 2پسر جوان جلو آمدند. یکی از آنها خودش را وکیل مهریه و 2نفر دیگر مأمور پلیس معرفی کردند. آنها که دستبند داشتند حکم جلبم را نشان دادند و گفتند باید با آنها بروم. آنها به من دستبند زدند و سوار یک پژو کردند و به بام تهران بردند. در آنجا بود که فهمیدم آنها مأمور قلابی هستند.
آنها من را به‌شدت کتک زدند و مرد میانسال که مدعی بود وکیل است می‌گفت باید چکی بابت 30درصد مهریه به او بدهم، اما من گفتم که پولی ندارم و پس از ساعتی ضرب و شتم رهایم کردند. در پی این شکایت مأموران به تحقیق از همسر وی پرداختند و معلوم شد برادر او یک وکیل را برای گرفتن مهریه اجیر کرده است. در این شرایط این وکیل دستگیر و توسط شاکی شناسایی شد اما وقتی مأموران به بازجویی از او پرداختند مشخص شد که او یک وکیل قلابی است. او که هیچ تحصیلاتی مرتبط با کار وکالت ندارد جرمش را گردن گرفت و اعتراف کرد برای ربودن تازه داماد از 2جوان دیگر کمک گرفته است. هرچند او مشخصات 2متهم دیگر را در اختیار پلیس گذاشت اما مأموران نتوانستند آنها را دستگیر کنند. در این شرایط پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه پنجم برگزار شد ابتدا تازه داماد شکایتش را مطرح کرد و گفت: وکیل زمین قلابی و 2متهم فراری من را ساعت‌ها شکنجه کردند و حالا هم باید به‌خاطر کاری که کرده‌اند مجازات شوند. سپس برادرزن شاکی گفت: با اینکه ما با دامادمان مشکل داشتیم اما من راضی به کتک خوردنش نبودم.
من فکر می‌کردم این متهم واقعا وکیل است. او می‌گفت وکیل مهریه تهران پایه یک دادگستری است و قول داد پرونده را پیگیری کند. اما نمی‌دانستم کار به آدم ربایی کشیده می‌شود. در ادامه این جلسه وکیل قلابی در جایگاه ایستاد و گفت: من وکیل نیستم اما از کودکی به وکالت علاقه داشتم و کتاب‌های حقوقی می‌خواندم.
وقتی از مشکل این خانواده با خبر شدم به دروغ گفتم که وکیل هستم و به آنها وعده دادم که می‌توانم مشکل‌شان را برطرف کنم. وی ادامه داد: از همان ابتدا هم تصمیمم این بود که مهریه را به زور از تازه داماد بگیرم. به همین دلیل به 2پسر جوان پول دادم تا همراهم بیایند و تازه داماد را گوشمالی بدهند. روز حادثه آنها خودشان را مأمور معرفی کردند و مرد جوان را ربودیم اما بعد از آن دیگر آنها را ندیدم.با پایان دفاعیات متهم ختم جلسه اعلام شد و قرار است قضات دادگاه به‌زودی تصمیم‌شان را اعلام کنند.